دلتنگی
یادت باشد مادرت اینجا کنار همین رویاهای زودگذر به انتظار آمدن تو خط های سفید جاده را می شمارد .................... عزیز دل خاله : دلم برایت تنگ است… نه میدانم نامت چیست… و نه میدانم چه می کنی… حتی خبری از رنگ چشم هایت هم ندارم… رنگ موهایت را نمی دانم… لبخندت را هم… فقط میدانم که باید باشی و نیستی… و دلتنگی من فقط برای تو هم نیست .... حالا که کسی نیست بگذار به تو بگویم:دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم می آید می ماند و به تنهاییم پایان میدهد! آمد رفت و به زندگی ام پایان داد… عزیز دل خاله مرگ محمد مرگ من بود و من فقط نفس میکشم تا مرا به جای مرده دفن نکنن... میبینی حال و روزم را ............. مرا ببخشید شما چرا که این روزها آب وهوای دلم آنقدر ...
نویسنده :
خاله سمیرا
18:28