زندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارازندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارا، تا این لحظه: 22 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

فرشته ای که ۱۷ ساله منتظرشیم

بعد از کلی تاخیر........... اومدیم

1391/10/21 9:41
نویسنده : خاله سمیرا
1,022 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای گلم

سلام به فرشته ی آسمونی خودم که جا خوش کرده پیش خدا و قصد نداره بیاد

من اومدمممممممم ............. بعد از کلی تاخیر ......... متاسفانه سیستم خودم با نی نی وبلاگ مشکل داره از وقتی ویندوز عوض کردم نمیتونم وارد شم نمیدونم چرا ؟ هر کی میدونه کمکم کنه .......

الانم از کافی نت اومدم تا به همه دوستای گلم بگم فعلا خبری نیست و فقط همون چشم انتظاری ما و ناز کردن فرشتمون ........ سارا داره از ساری درمونشو ادامه میده البته  درمان معمولی فعلا پولی برا عملای ناباروری در دسترس نیست ....

دوستای گلم مامانم وبابام الان خونه ی ما هستن از شمال اومدن و چند روز مهمونمون هستن .... نمیدونین وقتی با امیررضا بازی میکنن وقتی قربون صدقه ی امیررضا میرن ..... چه حالی به من دست میده .... از خدا میخوام به خواهرم یه فرشته بده تا این پدر ومادر مهربون از تنهایی در بیان آخه من از اونا دورم ولی اگه خواهرم بچه دار بشه و چون طبقه ی پایین خونه ی پدر و مادرم میشینه بچه ی سارا میشه همدم تنهاییای اونا ....... ای خدا تو رو به آبروی زهرا تو رو به این ایام عزیز به آبروی برترین بندت محمد به غریبی امام حسن .... خدایا پیش تو که کاری نداره تو از ناممکنا ممکن میسازی .... خدایا ما به معجزت ایمان داریم ..... خدایا منتظر معجزتیم خدایا چشمای خواهرم منتظره ..... روزی نیست که برا امیررضا زنگ نزنه و از پشت تلفن قربون صدقش نره .. خدایا داره ١٢ سال میشه ...... خدایا باشه ما منتظر میمونیم ولی خودت گفتی جواب دل شکسترو میدی جواب اشک ریخته رو میدی خودت گفتی صدام کنین تا جوابتون بدم .... خدایا از تموم وجود صدات میکنم .. صدامو بشنو ..... دلم گرفته ....... حتی دیگه نمیدونم باید به چی فکر کنم به کدوم فکر کنم ....... خدایا ........

پسندها (1)

نظرات (17)

شیما مامان درینا
21 دی 91 9:51
وقتی اسم وبلاگو دیدم کلی ذوق کردم که حتماً خبری شده . ایشالا میشه دلم خیلی روشنه توکلتونو به خدا از دست ندین یه عالمه مامان دارن واسه سارا خانوم دعا میکنن . خدا کمکش میکنه
مامانی حلما
21 دی 91 9:54
سلام خاله سمیرا مهربون . تموم این دلواپسیها و استرسی که شما میکشین من 14 سال تموم کشیدم . واقعا تا اون نخواد نمیشه باید ساعت و وقتش برسه ولی امیدوارم درباره شما اینقدر طولانی نشه . توکلتون به خدا باشه . من بعداز 3بار ای وی اف به نتیجه رسیدم . نگران نباشین . اون بد بنده خودش رونمیخواد اینقدر مهربون و کریمه که هرچی از خزائن خودش ببخشه هیچی کم نمیشه من مطمئنم که به زودی خاله یه دخمل موفرفری چشم عسلی میشی مطمئنم
محمد(بندرعباس)
22 دی 91 13:35
سلام آبجی إنشاءالله هرچی به صلاحه یاعلی مدد
محمد(بندرعباس)
22 دی 91 21:07
سلام آبجی سمیرا ما هم دختر همسایمون چند روز پیش درد زایمانش گرفت و شبانه رفت یزد ولی بچش بعد از بدنیا اومدن یک روز بیشتر زنده نموند و به دلیل تشکیل نشدن شش هاش بچشو از دست داد که سونوگرافی گفته بود بچش دختره ولی پسر بود که بعد از بدنیا اومدنش فهمیدن الان مامانش خیلی ناراحته.... براش دعا کن آبجی جان
شاه نی نی
2 بهمن 91 16:37
امیدوارم به حقانیت خدا به همین زودی بیام و ببینم خواهرت نی نی دار شده . آمین
مهدي
6 بهمن 91 14:32
سلام آبجی سميرا اول واسه خودت دعاميكنم كه زود خاله بشي بعد واسه سارا كه مامان بشه بعد واسه آقامحمد كه كمرش خوب بشه و سايه اش بالا سر شما و اميررضاباشه و درآخرهم واسه اميررضاكه هميشه باهوش و شاد باشه
سحر مامان محمدطاها
6 بهمن 91 18:52
سلام خاله سمیرای گل ماروازحال خواهرت بی خبرنذارخیلی دیراومدی ازخداوندمنان میخوام که این فرشته اسمونی زودتربیادروزمین ومامان ساراشو خوشحال کنه.
سودی
9 بهمن 91 1:00
دیشب کل وبلاگتون رو خوندم.با تمام سطر سطر نوشته هاتون اشک ریختم.برای خواهرتون متاسفم وهمدرد .چون خودم هم 12 ساله ازدواج کردم و منتظر هدیه خداوند.امیدوارم هرچه زودتر خبر بارداری خواهرتون رو بخونم واز این انتظار چندساله رها شوید
سمیرا(مامان الناز)
14 بهمن 91 11:49
سلام خاله مهربون خیلی ناراحت شدم از خوندن مطالبت خدا ایشاله به حق 6ماهه امام حسین یک بچه سالم به خواهرت بده و خوشحالش کنه راستی توروخدا توی دعاهات برادر منم یادت نره اونم یک بچه یک ماهه را از دست داد
سحر مامان محمدطاها
14 بهمن 91 22:12
سلام خاله سمیرای گل خیلی مارو منتظر گذاشتی توروخدا مارو ازحال خواهرت بی خبر نذار انشالا که زودزودزود با خبرهای خوب بیای وخوشحالمون کنی.
شاه نی نی
21 بهمن 91 14:18
از سیسمونی رزا دیدن کنید .
بهاره مامان امیرمحمد
28 بهمن 91 13:06
سلام خاله مهربون چرا اینقدر نا امید بابا چرا اینقدر موج منفی ؟؟؟!!! چرا اینقدر دید منفی ؟؟ًً!! عزیزم مطمئن باش که شما به زودی خاله میشی من که دلم روشنه - این همه دعا کردند دوستان فامیل غریبه مگه میشه خدا جواب نده - این فرشته کوچولو که به زودی از بهشت میاد پیش شما چون یکم کنده (بخاطر وزن زیادشه اینقدر که تپله ) شما بیشتر قدرش را می دونید شما بزودی خاله میشی ، سارا جون به زودی مامان میشه بعد این روزگار را فراموش می کنید که چرا اینقدر غصه خوردید و فقط لذت می برید حاضرم با شما شرط ببندم بزودی اون فرشته تپلی میاد فقط دعا ها را بیشتر کنید فرشته ها منتظرند ببرند بالا دعاهارو فقط خواهش می کنم مغناطیس مثبت و موج مثبت بفرستید هیچ کس فکر بد نکنه چون کارهای همه را خراب می کنه فقط مثبت باشه عزیزم - باور کنید بزودی سارا جون مامان خانومممم میشه ما را هم تحویل نمی گیره مواظب خودتون باشید فقط به این فکر کنید سارا جون مامان میشه فقط فقط به ما هم سر بزنید امیدوارم به زودی عکس خواهرزاده تپلیه شما را ببینیم به حق آقا امام رضا آمینننننننن می بوسمتون بوثثثثثثثثثثث بوصصصصصصصص بوسسسسسسسسسس bahareh.niniweblog.com
زهرا
14 اسفند 91 17:01
سلام من امروز با وبلاگت آشنا شدم و همشو خوندم و گریه کردم چون منم با خواهرت همدردم ولی دعا میکنم خدا اول به اون نی نی بده چون بیشتر از من منتظر مونده انشاالله که خدا حاجت دلشو به زودی بده
شهره
25 اردیبهشت 92 23:29
سلام خاله مهربون منم بیست سال انتظار کشیدم اما حالا یه مامانم اما یه مامان خونده این روبدون لذتش اگربیشترنباشه کمتر نیست خواهش میکنم یه اهنگ شاد بزار شادی بیشتر کمکت میکنه خوشحال میشم بهم سر بزنی
معصومه
17 خرداد 92 20:33
عزیزم الهی بمیرم برا دل شکیته ی خواهرت درکش میکنم ایشالله به حق حضرت محمد خدا دامنش رو سبز کنه تا دلش شاد شه ایشالله یه روز برسه بری بیمارستان کنارش تا نی نی خودش رو شیر بدهو بدنیا بیاره و توهم کنارش باشی
عطر یاس
5 مرداد 92 23:33
سلام . انشاالله به لطف خدا و به حق این شبای قدر ، زود زود خاله میشید و بچه صالح نصیب خواهرتون میشه انشاالله
آنه شرلی
4 مرداد 93 21:59
سلااام عزیزم واستون دعامیکنم