تو نیامدی ولی امتحان خدا سخت تر شد
سلام فرشته اسمونی ما سلام عزیز دل
خوبی خاله خوش میگذره ... خوش به حالت عزیز خاله ... چه خوب جایی هستی .. اگه به خاطر دل خواهرم نبود دعا نمیکردم به این دنیا بیای ... خاله جون خیلی دلم گرفته ... خیلی .... دیدی عزیزم تو نیومدی ولی خدا یه امتحان سخت تر داره ازمون میگیره ...
دوستای گلم ... ببخشید که خیلی دیر اومدم .... شرمندتونم .... از فرشته ی آسمونی ما هنوز خبری نیست .... ولی همسر من محمد من ... داره با بیماری سرطان میجنگه .... دلیل نیومدن من هم همین بوده شش ماهه دارم درد کشیدن عزیزترین کسمو میبینم .... محمد من و همه ی اونایی که رو تخت بیمارستن محتاج یک قطره اشک شمان ... محتاج یه یا رب یا رب شما هستن... الهی بمیرم برا دل خواهرم که وقتی محمد مریض شد گفت دیگه درد خودم .بچه نداشتن خودم مهم نیست دیگه بچه نمی خوام ولی الهی محمد خوب شه
به خدا محتاج دعاهاتونیم ... محمد من خیلی خوبه ... خیلی مهربونه ... دعا کنید خدا پدر فرزندم رو بالای سرش نگه داره
قسمتون میدم براش دعا کنین
راستی دیرووز دوازدهمین سالگرد ازدواج مامان سارا و بابا اکبرت بود فرشته ی ما .... زودی بیا خاله ...شاید اومدنت مرهمی به دل شکستمون باشه