زندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارازندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارا، تا این لحظه: 22 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

فرشته ای که ۱۷ ساله منتظرشیم

13 سال شد و نیومدی

1393/5/30 11:49
نویسنده : خاله سمیرا
811 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل خاله ... سلام همدم و همنشین محمدم ..

عزیزم خیلی وقته تو وبلاگت چیزی ننوشتم .... خاله جون دیگه دل و وماغی ندارم ... تو هم که جا خوش کردی و نمیخوای بیای تا حداقل تو این داغی که دیدیم اومدنت مرهمی بشه به زخم دلمون ... خاله از دست حرفای مردم خسته ایم ... از دلسوزی های دروغکیشون خسته ایم ...

عزیز خاله 18 مرداد بابا و مامانت 13 ساله که ازدواج کردن ... فکر نمیکنی بسه دیگه تو بهشت خدا موندن .... خاله ما داغ دیدیم و اومدنت میتونه کمی سرد کنه داغ دلمونو .... بیا خاله ... سخته خیلی سخته بچمو ببینم که پدر نداره و پدر تو رو ببینم که بچه نداره .... اینه رسم بهشتیا ... اینه مرام و معرفتتون ... بیا خاله دلم گرفته از پچ پچ های مردم ... از چرت و پرتاشون ... تو رو قسمت میدم بیا

خدایا ما راضی هستیم به رضای تو ... میدونم جواب صبر و تحملمونو به بهترین شکل میدی ... خدایا این روزای سخت ما بالاخره تموم میشه .... کمکم کن خدا .... دلم برا محمدم تنگ شده .... تنگ شده .... خدا میفهمی ...تنگ شده ....

پسندها (1)

نظرات (2)

یه غریبه
6 شهریور 93 23:25
خدا ان شا الله به دلتون نگاه کنه ان شا الله خدا جواب این دردهایی که تحملش خیلی خیلی سخته رو به بهترین شکل بهتون بده خواهرم یادت نره که این دنیا محل درد و ابتلا و امتحانه یادت نره که این دنیا با همه ی سختی هاش میگذره ... تو و محمدت باز همدیگر رو در آغوش میگیرین ... فرشته ی کوچک خواهرت در دروازه ی بهشت منتظر پدر و مادرش میمونه... فقط باید کمی صبر کرد... ان مع العسر یسری... یا علی
مامان سبحان
15 شهریور 93 12:00
واقعا متاثر شدم عزیزم. انشاءالله خدا بهتون صبر بده. ولی به خاطر پسر گلتم که شده سعی کن روحیتو عوض کنی. بچه ها تو این سن خیلی حساسن. پس نذار گوشه گیر شه